۱۳۹۱ مهر ۱۰, دوشنبه


     

     بنی آدم اعضای یکدیگرند             که در آفرینش ز یک گوهرند  

     چو عضوی بدرد آورد روزگار       دگر عضوها را نماند قرار

     به طور حتم همه ایرانیان و ایران شناسان این ابیات سعدی شیرازی را شنیده اند. ابیاتی سرشار از حس نوع دوستی و محبت. ملت ایران مردمی هستند آگاه، آزادی‌خواه و دوستدار صلح ، که عمیقا قدرشناس ثبات و آرامشند و از هرگونه تلاش و مجاهدت برای تأمین،‌ توسعه و تحکیم صلح و ثبات و آرامش در جهان استقبال می‌کنند . این بارزترین تفاوت بین مردم ایران زمین و رژیم حاکم بر این دیار کهن است. تفاوتی که امروزه به لطف رجال سیاسی و سیاست های غلط حامی تروریسم شاید کمتر کسی در جهان آن را از هم تشخیص دهد. هنگامی که بالاترین نماد اجرایی کشور در مجمع عمومی سازمان ملل با انتقاد  از نحوه برخورد با اسامه بن لادن و انداختن جنازه وی در دریا حس ترحم بر این جنایت کار می کند ، دور ازذهن نیست که مجامع بین المللی ایران را به حمایت از تروریسم متهم کنند.
     امسال رییس دولت ایران سخنرانی خود را با نام بردن از مشاهیر و  شعرا، دانشمندان و فیلسوفان ایرانی آغازکرد کسانی که بدون شک نمایندگان و معرفان علم ، تمدن ، فرهنگ و ادب ایران زمین هستند، اما آیا امروز در میان افراد این نظام  که خود را نمایندگان ایران و ایرانی مدانند،کسی با چنین خصوصیاتی یافت می شود؟ 

     خانواده، زن، فرهنگ، فقر و فاصله طبقاتی ، یکجانبه‌گرایی از دیگر موضوعات مورد اشاره امروز محمود‌ احمدی‌نژاد در مورد دنیا بود(آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد) آیا تبعیض نژادی در دانشگاه ها، زیر سوال بردن فرهنگ، مقام زن  و یکجانبه‌گرایی  نیست؟ آیا این حمله و تهدید به مفاهيم اخلاقی، فرهنگ‌های اصيل، خانواده و شخصيت زن نمی باشد؟



   
  با تامل بر تأکيد احمدی‌نژاد به  اینکه: "همه از وضع موجود و نظام حاکم بين‌المللی ناراضی و البته از آينده آن مأيوسند."می توان چنین برداشت نمود که در ایران امروز هیچگونه فقر و فاصله طبقاتی وجود ندارد و مردم کاملا با کلمه تورم غریبه اند و همگی در انتظار آینده ای روشن به انتظار بهار نشسته اند!

     آقای احمدی‌نژاد، ادب مرد به از دولت اوست ؛ حال که دوران هشت ساله خدمت های بیشمار  شما رو به پایان است قصد دارم چند نکته را برای شما یادآوری نمایم و قضاوت آنرا بر عهده وجدان!؟ خود شما می گذارم:

     به یاد دارم که در برنامه های تبلیغاتی خود در سال ۸۴ از نحوه برخرد با جوانان و نوع پوشش و حجابشان انتقاد نمودید و خاطر نشان کردید که : "آیا واقعا مشکل امروز مملکت ما نوع پوشش و حجاب جوانان ماست و مشکل دیگری در ایران نداریم"(فیلمش هست نشون بدم؟!)آیا تمامی مشکلات داخلی و خارجی مان حل گشته  و حجاب و پوشش جوانان به بزرگترین و تنهاترین مسئله روز کشور بدل شده  و برخورد با آن لازمه شدید ترین و در بسیاری از موارد وحشیانه ترین اعمال با جوانان شده است؟

     به خاطرم هست که در بدو کارتان دستور دادید که تمامی ادارات دولتی حق بریز و بپاش حتی در حد نصب یک پلاکارد و یا خرید یک دسته گل، ندارند و آن را حق بیت المال میدانستید و تجمل گرایی را رد می کردیدو در شبکه های ملی(؟) شما را در حال خوردن نان و پنیر نشان می دادند . حال چه شد که میلیارد ها ریال پول این مردم را خرج خرید ماشین های لوکس ضدگلوله و مکان های اقامتی آنچنانی و برپایی همایش های بیداری اسلامی و جنبش عدم تعهد می کنید و تازه به آن نیز میبالید؟ آیا این مصداق تجمل گرایی نیست؟ آیا هزینه همراه بردن ۱۶۰ نفربرای تور آمریکاگردی بیت المال نیست؟

    حال اینکه چرا بخاطر بعضی مسایل و مصلحت ها در آخرین سفر خود، دم از ایجاد رابطه مستقیم با آمریکا میزنید و چرا همراه بردن تعداد کثیری از اقوام وآشنایان، شما را وادار به سخنرانی بسیار ملایم تری نسبت به سنوات قبل کرده است را باید به انتظار نشست تا همچون پايان سخنان خود با  "آمدن بهار"  ظلم، بداخلاقی، فقر و تبعيض  پايان یابد و عدالت و عشق  آغازگردد و بدان : که ادب مرد به از دولت اوست.

میثم وحدتی فر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر